کد مطلب:34770
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:21
پيامبر در «غدير خم» چه بيانات مهمي را فرمودند؟
منبري از جهاز شتران ترتيب داده شد و پيامبر(ص) بر فراز آن قرار گرفت و نخست حمد و سپاس پروردگار بجا آورد و خود را به خدا سپرد، سپس مردم را مخاطب ساخت و چنين فرمود
«من به همين زودي دعوت خدا را اجابت كرده، از ميان شما ميروم.
من مسئولم، شما هم مسئوليد.
شما دربارة من چگونه شهادت ميدهيد؟»
مردم صدا بلند كردند و گفتند «ما گواهي ميدهيم تو وظيفة رسالت را ابلاغ كردي و شرط خيرخواهي را انجام دادي و آخرين تلاش و كوشش را در راه هدايت ما نمودي، خداوند تو را جزاي خير دهد.»
سپس فرمود «آيا شما گواهي به يگانگي خدا و رسالت من و حقانيت روز رستاخيز و برانگيخته شدن مردگان در آن روز نميدهيد؟!» همه گفتند «آري، گواهي ميدهيم»، فرمود «خداوندا گواه باش!»
بار ديگر فرمود اي مردم! آيا صداي مرا ميشنويد؟ گفتند آري و به دنبال آن، سكوت سراسر بيابان را فرا گرفت و جز صداي زمزمة باد چيزي شنيده نميشد. پيامبر(ص) فرمود ...اكنون بنگريد با اين دو چيز گرانمايه و گرانقدر كه در ميان شما به يادگار ميگذارم چه خواهيد كرد؟
يكي از ميان جمعيت صدا زد، كدام دو چيز گرانمايه يا رسول الله؟!
پيامبر(ص) بلافاصله گفت اول ثقل اكبر، كتاب خدا است كه يك سوي آن به دست پروردگار و سوي ديگرش در دست شما است، دست از دامن آن بر نداريد تا گمراه نشويد، و اما دومين يادگار گرانقدر من خاندان منند و خداوند لطيف خبير به من خبر داده كه اين هردو هرگز از هم جدا نشوند، تا در بهشت به من بپيوندند، از اين دو پيشي نگيريد كه هلاك ميشويد و عقب نيفتيد كه باز هلاك خواهيد شد.
ناگهان مردم ديدند پيامبر(ص) به اطراف خود نگاه كرد گويا كسي را جستجو ميكند و همين كه چشمش به علي(ع) افتاد، خم شد و دست او را گرفت و بلند كرد، آنچنان كه سفيدي زير بغل هر دو نمايان شد و همة مردم او را ديدند و شناختند كه او همان افسر شكست ناپذير اسلام است، در اينجا صداي پيامبر(ص) رساتر و بلندتر شد و فرمود «ايها الناس من اولي الناس بالمؤمنين من انفسهم؟» [چه كسي از همة مردم نسبت به مسلمانان از خود آنها سزاوارتر است؟!]
گفتند خدا و پيامبر(ص) داناترند، پيامبر(ص) گفت خدا، مولي و رهبر من است و من مولي و رهبر مؤمنانم و نسبت به آنها از خودشان سزاوارترم (و ارادة من بر ارادة آنها مقدم) سپس فرمود «فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلُّي مَوْلاهُ» [هركس من مولا و رهبر او هستم، علي، مولا و رهبر او است.] ـ و اين سخن را سه بار و به گفتة بعضي از راويان حديث، چهار بار تكرار كرد و به دنبال آن سر به سوي آسمان برداشت و عرض كرد
«خداوندا! دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار، محبوب بدار آن كس كه او را محبوب دارد، و مبغوض بدار آن كس كه او را مبغوض دارد، يارانش را ياري كن، و آنها را كه ترك ياريش كنند، از ياري خويش محروم ساز، و حق را همراه او بدار و او را از حق جدا مكن.»
سپس فرمود «آگاه باشيد، همة حاضران وظيفه دارند اين خبر را به غائبان برسانند.»
روز اكمال دين
خطبة پيامبر(ص) به پايان رسيد، عرق از سر و روي پيامبر(ص) و علي(ع) و مردم فرو ميريخت، و هنوز صفوف جمعيت از هم متفرق نشده بود كه امين وحي خدا نازل شد و اين آيه را بر پيامبر(ص) خواند «اَلْيَوْمُ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتَ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي...» مائده/3 [امروز آئين شما را كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم]، پيامبر(ص) فرمود
«خداوند بزرگ است، همان خدائي كه آئين خود را كامل و نعمت خود را بر ما تمام كرد، و از نبوت و رسالت من و ولايت علي(ع) پس از من راضي و خشنود گشت.»
قصه هاي قرآن
حضرت آيت الله مكارم شيرازي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.